نمی دونم از کجا بگم پس از اول می گم :
سلام
من در ابن پست می خوام از یک انسان دفاع کنم
از یکی که 2-3 نفر بهش تهمت زدن من می خوام حقش رو با سند و دلیل بگیرم
مورد اول خودت قاشقی:
آخه کی دیده یا شنیده کسی عاشق بشه بعد با خیال راحت آپ کنه :
(راستش بعد حدود ۲-۳ سال اولین روزیه که خوشحالم بدون اینکه نگران باشم از آینده و حال یا گذشته)
ما که هر چی قاشق بد بخت دیدیم یا دپرس بود یا نگران نکنه قلبش ازش برنجه(
)
ضمنا آخه من ... رو چه به این غلط کاری ها.
خرخون منم یا ..
ضمنا اگه سر نمی زنم به خاطر درس نمی بوده است من هفته قبل 6 ساعت تو جلسات مختلف بسیج بودم که با مدت رفتن تا حوزه می شه 8 ساعت که باعث شد هر دو امتحان هفته قبلم نصفه ونده بشن
آرزوی شروع خوندن یه رمان تازه به دلم مونده ضمنا من معدلم حدودای ۱۷ شد خیلی هم خوب نشده ضمنا نفر ۵ کلاس شدم نه اول
ضمنا یه خواهش این لینکی که گذاشتم رو حتما سر بزنید اگه چشاتون خیس نشد جایزه دارین بهنود
این اولین بار من خواستم که به یه لینک سر بزنین پس سر بزنین و در مورد این لینک برام کامنت بذارین
۷ نظر:
بعضی جاها "باید" قضاوت کرد. بعضی جاها تو برای خودت، و اصلن نه فقط تو، "انسانیت" برای خودش اصول و خط و خطوط داری و داره و شکستن اونها منفور و قضاوت-طلب و حتا واکنشطلبه...با تمام نسبیتی که تا دسته جهان رو فرا گرفته هنوز بعضی چیزها مطلقاند و تو به عنوان آدم باید به نقض این مطلقات- اگه نمیتونی واکنش نشون بدی- حداقل حساس باشی و تقبیحش کنی...یه چیزایی مثل تجاوز، خشونت به کودکان، قتل عامدانه و عالمانهی یک نفری که از زنده بودنش ضرری به تو یا کس دیگهای نمیرسه، تا ابدالآباد غلطه... این کار تا جهان بوده و هست و خواهد بود زشت و غیرانسانی و سنگدلانهست و هیچ توجیهی نمیشه براش آورد...این وسط هیچ "شرایطی"، هیچ حجم اندوه و ناراحتی و خشم خانوادهی مقتول، نمیتونه این عمل رو توجیه کنه. یعنی که چی که تو یه موقعیت خیلی حسابشده و برنامهریزی شده با حضور شهود و قاضی و فلان و چنان، در کمال خونسردی، با دو تا دستهات طناب دار رو بندازی گردن آدمی که داره بهات التماس میکنه جونش رو نگیری و بعد هم چارپایه رو تلق از زیر پاش بزنی و عملن؛ عملن یه آدمی رو "بکشی"، چون تو یه شرایط بحرانی مثلن دعوا بدون این همه تشریفات و اتفاقن عزیزی از تو رو کشته. که مثلن دلت خنک شه...مطب این روانکاو و اون تراپیست بشی تا بتونی خشم و غصهت رو از کشتهشدن عزیزت هضم کنی و باهاش کنار بیای ولی جون یه آدمی رو نگیری. هیچ حجمی از درد و اندوهی که توی نوعی بابت کشته شدن عزیزت متحمل شدی نمیتونه توجیه یا حتا سبکتر کنندهی بار وحشیانهبودن عملت باشه.یه چنین حجمی از سنگدلی و خونسردی تو گرفتن جون یه آدم زشته، قبیحه؛ تهوعآوره و باید تقبیح بشه. باید.
http://ellize.blogspot.com/
من خواستم قاشق بشم نشد
بعد نخواستم قاشق بشم بازم نشدم
کلا تو مود بعضی آدمها نیست...
سلام
میخوام چندتا حرف قدیمی و بی اعتبار رو بهتون بزنم :
عشق خیلی مقدس است !!!
وقتی گفتیم یا علی تا آخرش هستیم !!!
وقتی قول دادیم رو قولمون هستیم !!!
دل شکستن خیلی گناه بزرگیه !!!
...
قدیما این جملات معنا داشتم اما الان ...
با مطلب " چندتا سوال ساده " بروز هستم.
با مطلب " مشکل از کجاست ؟ " بروز هستم.
سلام چطوری دکتر جان ؟به ما سر نمیزنی؟؟؟؟؟
سلام
بابا یه عاشق شدنه دیگه!!!!
هر کی ندونه من که میدونم .....................
خوش بگذره
ارسال یک نظر