سوال خوبیه؟
من چرا الان آپ کردم؟
چون دیدم خوانندگان این بلاگ برای آپ کردن بنده لحظه شماری می کنند و له له می زنند تا بنده آپ نمایم(آیکون یه از خود راضی با چشمانی بسته) تصمیم گرفتیم هفته بین 2 تا 6 آپ نماییم دلیل نوشتن ما رضایت شماست :D
آخه خودتون انصاف بدین من با هفته ای یه آپ چی بگم کلی حرف جمع می شه که آخر هفته نصفش یادم رفته نصفشم که دیگه می بینم طولانیه نمی گم به عنوان مثال آخر پست قبلیم می خواستم استاد رو با دکتر احمدی نژاد مقایسه کنم که کاملا عین هم دیگن ولی حیف طولانی شده بود.
عیال بنده:
واقعا برا هم کلاسیهام و اکثر بلاگ خونا متاسفم که تا حالا نفهمیدن من عیال وارم.
اپیزود1: من و مامانم:
مامان:شهاب چرا خرج موبایلت این قدر رفته بالا؟
من: (متعجب)
مامان: پول تو جیبیت چی می شه پارسال کلی اضافه میاوردی چرا امسال کم میاری همش
من: (متعجب)(متعجب)
مامان: کجا می ری این جلسه که رفتی کیا بودن
من: (خیلی متعجب)
اپیزود2: من و کامنتای بلاگم:
پست می ذارم که دپرسم-----------------کامنت میاد عاشق شدی
من : (متعجب)
پست می ذارم سرحالم------------------کامنت میاد این بار دیگه حتما عاشق شدی
من: (متعجب)
بلاگم رو تعطیل می کنم-------------------کامنت میاد دیدی گفتم عاشق شدی
من: (متعجب در حد جیغ)
اپیزود3: من و محسن رفیقم داریم چت می کنیم
(از گفتن مطالب اولش معذورم چون از اون مطالبی بود که معمولا دوس پسر و دخترا اول چت بهم می گن)
محسن: شهاب دوس دختر پیدا کردی
من: (متعجب) چه طور؟؟؟؟؟؟
محسن: آخه عین پسرای که دوس دختر دارن حرف می زنی
من:(خیلی متعجب)
اپیزود4: من و آرمان
امتحان دوم فیزیو: آرمان تو سرویس ازم یه چیز می پرسه که اشتباه فک می کرده بهش توضیح میدم
بعد امتحان آرمان می گه کامل می شی می گم نه اونی که صبح بهت توضیح دادم غلط نوشتم
آرمان: (متعجب)
امتحان ژنتیک: آرمان تو سرویس ازم یه چیز می پرسه که اشتباه فک می کرده بهش توضیح میدم
بعد امتحان آرمان می گه کامل می شی می گم نه اونی که صبح بهت توضیح دادم غلط نوشتم
آرمان: (متعجب)
من: شاید ملت راست می گن من عاشق شدم خبر ندارم
خلاصه فعلا وضع ما آش نخورده و دهن سوختست
تازه بعد هر بار دیر رسیدن به خونه باید به مادرم توضیح بدم که با کیا جلسه داشتم و اطمینان بدم همشون ازم بزرگتر بودن احتمال می دم در آینده نزدیک مادر بنده تو خیابون دنبالم بیاد تا ببینه با کسی دوست شدم یا نه آخه هر موقع آن می شم می شینه بغل دستم و معجزه شده الان نیومده
پ.ن: آرمان توصیه کرده برای این که آش نخورده و دهن سوخته نشم یک عدد زن جمع و جور بگیرم تا خیال همه جمع شه و بعد پایان تحصیلاتم سر فرصت بگردم یکی خوبشو بگیرم نظر شما چیه؟
من چرا الان آپ کردم؟
چون دیدم خوانندگان این بلاگ برای آپ کردن بنده لحظه شماری می کنند و له له می زنند تا بنده آپ نمایم(آیکون یه از خود راضی با چشمانی بسته) تصمیم گرفتیم هفته بین 2 تا 6 آپ نماییم دلیل نوشتن ما رضایت شماست :D
آخه خودتون انصاف بدین من با هفته ای یه آپ چی بگم کلی حرف جمع می شه که آخر هفته نصفش یادم رفته نصفشم که دیگه می بینم طولانیه نمی گم به عنوان مثال آخر پست قبلیم می خواستم استاد رو با دکتر احمدی نژاد مقایسه کنم که کاملا عین هم دیگن ولی حیف طولانی شده بود.
عیال بنده:
واقعا برا هم کلاسیهام و اکثر بلاگ خونا متاسفم که تا حالا نفهمیدن من عیال وارم.
اپیزود1: من و مامانم:
مامان:شهاب چرا خرج موبایلت این قدر رفته بالا؟
من: (متعجب)
مامان: پول تو جیبیت چی می شه پارسال کلی اضافه میاوردی چرا امسال کم میاری همش
من: (متعجب)(متعجب)
مامان: کجا می ری این جلسه که رفتی کیا بودن
من: (خیلی متعجب)
اپیزود2: من و کامنتای بلاگم:
پست می ذارم که دپرسم-----------------کامنت میاد عاشق شدی
من : (متعجب)
پست می ذارم سرحالم------------------کامنت میاد این بار دیگه حتما عاشق شدی
من: (متعجب)
بلاگم رو تعطیل می کنم-------------------کامنت میاد دیدی گفتم عاشق شدی
من: (متعجب در حد جیغ)
اپیزود3: من و محسن رفیقم داریم چت می کنیم
(از گفتن مطالب اولش معذورم چون از اون مطالبی بود که معمولا دوس پسر و دخترا اول چت بهم می گن)
محسن: شهاب دوس دختر پیدا کردی
من: (متعجب) چه طور؟؟؟؟؟؟
محسن: آخه عین پسرای که دوس دختر دارن حرف می زنی
من:(خیلی متعجب)
اپیزود4: من و آرمان
امتحان دوم فیزیو: آرمان تو سرویس ازم یه چیز می پرسه که اشتباه فک می کرده بهش توضیح میدم
بعد امتحان آرمان می گه کامل می شی می گم نه اونی که صبح بهت توضیح دادم غلط نوشتم
آرمان: (متعجب)
امتحان ژنتیک: آرمان تو سرویس ازم یه چیز می پرسه که اشتباه فک می کرده بهش توضیح میدم
بعد امتحان آرمان می گه کامل می شی می گم نه اونی که صبح بهت توضیح دادم غلط نوشتم
آرمان: (متعجب)
من: شاید ملت راست می گن من عاشق شدم خبر ندارم
خلاصه فعلا وضع ما آش نخورده و دهن سوختست
تازه بعد هر بار دیر رسیدن به خونه باید به مادرم توضیح بدم که با کیا جلسه داشتم و اطمینان بدم همشون ازم بزرگتر بودن احتمال می دم در آینده نزدیک مادر بنده تو خیابون دنبالم بیاد تا ببینه با کسی دوست شدم یا نه آخه هر موقع آن می شم می شینه بغل دستم و معجزه شده الان نیومده
پ.ن: آرمان توصیه کرده برای این که آش نخورده و دهن سوخته نشم یک عدد زن جمع و جور بگیرم تا خیال همه جمع شه و بعد پایان تحصیلاتم سر فرصت بگردم یکی خوبشو بگیرم نظر شما چیه؟
۳۲ نظر:
فکر کنم اووووووووول شدم
نه؟
را30 خوبه که به فکر رضایت خوانندگان هستی
فرزانه:
آره اول شدی
ممنون
زن هم که بگیری زنه شک میکنه که کجا بودی با کی بودی و..
باور کن جدی میگم
انتخاب با خودته
هه هه هه !!!! این پست رو گذاشتی که رد گم کنی، کنی!!!!
فک کردی ما نمی دونیم که تو عاشقی!!!!
از پ.ن. چندان خوشم نیومد، شرمنده... ولی حتی به شوخی اینجوری حرفیدن در مورد خانوما چندان قشنگ نیست!
فرزانه:
راس می گی پس بی خیال باز مامان رو چارست زن رو نه
سر حال عزیز:
ممنون خوشحال که می دونی
و ضمنا قبول دارم حرفتو فقط شوخی کردم دلگیر نشو
این آرمان خیلی باحاله! :دی
آخی ...
عاشقی هم حال و هوایی داره ، نه ؟
;)
خب داداش اينقدر رفتار مشكوك نشون نده:) يك عدد زن جمع و جور يعني چييييييييي؟؟؟؟(آيكون عصباني) به تلافي comment قبلي ام كه طولاني شد اين و مثلا كوتاه نوشتم!!!
اين توضيح مي داديد و اشتنوشتيد كاملا قابل دركه
پايين ترين نمره ي آناتومي عملي من مربوط به اوني بود كه سر گروه بودم
daghe daghe ma tu in ruza chie o daghdaghe melat chie.vel kon pesar jan,hatman mashkuk mizani dg,akhe TA NABASHAD CHIZAKI MARDOM NAGUYAND CHIZHA.
اولند سلام
دومن تو اینجوری میخوای رتبه فلان بیاری! با روزی 7 بار اپ کردن
سومن خداییش اپ دپرس می کردی کسی بهت حرف نمی زد!
چهارما:مهدی که پرشیا گرفت! تو برو امرسان بگیر به قول سید!:هم زیبا هم جادار هم مطمئن:))))))
پنجما:متین بانو هم شد 5 مین نفر بیا وردپرس!
سلام دكتر. دفعه ي پيش كه اومدم وبلاگت هر كاري كردم نمي شد كامنت بذارم. خوشحالم كه واقعا وبلاگت رو تعطيل نكردي. حدس مي زدم واقعا نرفته باشي.خوشحالم كه درست حدس زده بودم.
اين از اون كامنت جامونده ام!
در مورد كامنتت اولا خيلي ممنون كه بهم سر ميزني.
ثانيا تعجب كردم از كامنتت فكر نمي كردم واقعا كسي (به جز خودم البته)از خاطراتم لذت ببره نمي دونم شايد داري تعارف مي كني و بهم روحيه ميدي ولي اگه واقعا نظرت اينه من بيشتر سعي مي كنم آپ كنم اگه بدونم واقعا كسي هست كه اين خاطرات براش جالب باشه يا روحيه بگيره.
راستي يه بار شد از بخشم بد بگم!
من از اطفال واقعا بدم مي آد! دست خودمم نيست! اگه دقت كرده باشي از دو ماهي كه اطفال گذروندم تقريبا يه كلمه هم خاطره تعريف نكردم!
باورم نمی شه که ارور همیشگی نیومد و الان می تونم کامنت بزارم همین دو دیقه پیش وبلاگ یکی دیگه از بلاگ اسپاتیا رو باز کردم و کامنت دونیش باز نشدا !! اشکال نداره حالا تا باز قاطی پاتی نکرده بگم که عاشقی دیگه برادرمن عاشــــــــــــق D:
آدم عاشق هر کاری کنه همه می فهمن که رو ابرا داره سیر می کنه . حالا خودت فک کن ببین دقیقا عاشق کی شدی !
با من رو راست باش....عاشق شدی نه؟ :D
1.سلام
2.خوبم شکر خوبی؟
3.:)) کلی
4.خب حالا کجا هستی دیر میای؟پستم که زیاد می ذاری خبریه؟:دی
5.حتمن آرمان و از طرف من ...!شدیدا!
6.شادزی
7.در پناه عاشقترین باشی
فکر کنم یه کم زن گرفتن واسه شما زود باشه!!!
شوخی پی نوشتتون هم هیچ جالب نبود.
میشه بگید من واسه نوشتن اسمم چیکار باید بکنم؟!
ممنون از همتون چون زیاد بود و شبیه هم با هم جواب بدم اولش:
به خدا به پیر به پیغمبر من بد بخت به هیچ دختری حتی سلام هم نمی گم هیچ چیزکی نیس
نیلوفر: خوشحالم درس شد
وندرینگ: من اهل تعارف نیستم
کلک عزیز:
ممنون از لطفت خوشحالم خوبی ما هم خوبیم به خوبی دوستان
موفق باشی
باران:
راستش نمی دونم مشکل از کجاست بلاگر برا هر سیستمی یه جور بازی در میاره واسه دانشکده نمی تونم توش کامنت تایپ کنم
سلام ببینم شما اهل رشتی یا فقط دانشگاه گیلانی؟ایم اپت منو یاد یه جک انداخت که بعدا می گم
manam ba arman movafegham ye zan peyda kon ...sharayetet ham ke kheili bad nist belakhare aghaye doktori dige harchi bashe az unaiee ke man tu weblogam tarif kardam ye sar o gardan balatari :))
امان از عاشقی! چه اختلالاتی که به وجود نمیاره!
مثلا تو این شرایط دانشجویی زن بگیری رستگار میشی اونوقت؟!نه بابا اینطوری دستی دستی خودتو میندازی تو سیاه چاله! حالا میخواد جمع و جور باشه یا غیر جمع و جور!!!D:
salam
na mese inke vaghan ashegh shodin!!!
peinevesht:esmamo tuie link"asamie dustan" didam koli zoghidam.
آخی چه همه گیر میدن بهتون! حالا مثلا شده باشی آسمون و زمین به هم جفت میشه؟!!! بعدشم مگه زن بستنی چوبیه یه دونه الان میگیری یه دونه بعدا!!! دههههه!
سلام!حالا یکبار کسی نمی گی بفرمایین خب با این پست آخه توقع دیگه ای از ملت دارین.اصلا حتما یک چیزی هست این حرفها رو می زنین!(آیکون شوخی!)
یعنی چیییییییییی؟! مگه زن لباس که بعدا برین یکی بهتر شو بگیرین!
عجبا!!
يک عدد زن جمع و جور ديگه؟؟؟
آره البته.. خوبه. بخيل که نيستيم!!
فقط اون پست بلاگم که اون موقع خوشت اومده بود ازش رو يادت نره!
خدا از اين خوشيها نصيبتان نمايد
ا...ببخشيد يادم نبود
شما هنوز عاشقين؟!!
خوب حالا که همه می گن شاید راس می گم چون همتون یه چی گفتین برا همتون با هم جواب گذاشتم
شهاب برو تو کامنتدونیم جوابمو بده... مرسی
ارسال یک نظر