۱۳۸۷ آذر ۱۹, سه‌شنبه

میان ترم آناتومی=عید قربان

دوباره سلام ولی چه فایده وقتی علیک نمی گید همه مطلب می خونن ولی نظر نمی ذارن در هر صورت من می نویسم هر چند اگه کسی نظر نذاره


چه روزی بود امروز سالی که نکوست از بهارش پیداست و بچه های پزشکی 87 همه می دونستن امروز روز تکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا امروز فوق العاده بود چرا؟ الان می گم:


فکر کن سر صبح بند کتونیت پاره شه حتما میگی مهم نیست چیه مگه؟ موافقم در مقابل بقیه موارد چیز مهمی نیست ولی شروع فوق العاده ای برای یه روز بده


امروز واقعا حالم داشت از کلاس بهم می خورد فکر کن نصف thorax (قفسه سینه) رو دوره نکرده باشی بعدش بخوای سر کلاس بافت و آناتومی دوره کنی چه شود


چیز با مزه این که هم خانم ؟؟؟ استاد محترم بافت!!!!!!!!!!!! و هم استاد محترم آناتومی خانم دکتر؟؟؟؟؟؟ یه سره از صبح هی گفتن کبد کبد کبد کبد کبد کبد کبد کبد ... یا به قول آقای دکتر؟؟؟؟؟؟ جیگر. خلاصه جاتون خالی (شایدم پر؟) کبد حسابی حالمونو گرفت و حالا بریم سر اصل مطلب یعنی خواستگاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه ببخشید میان ترم بافت


آه واقعا آه سوزناکیه حیف اون همه شب زنده داری 2 شب نخوابی بری سر جلسه ببینی(چشتون روز بد نبینه ما که دیدیم)


آقای دکتر؟؟؟؟؟؟ عین سرداران پیروز وارد سالن شد یهو همه ساکت شدند نفسها در سینه حبس شده بود


امروز تو چشمای آقای دکتر برق خاصی بودو بر لبش لبخندی شیرین به شیرینی هندوانه ابوجهل(توضیح: شاید ندونید ولی هندوانه ابوجهل نماد تلخیست) خلاصه آقای دکتر ابراهیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تصمیم گرفته بود عید قربان رو با تاریخ عربستان میزان کنه و یه روز زودتر اسماعیل رو به قربانگاه بفرسته ولی نه اون ابراهیم خلیل بود و نه رب گوسفند فرستاد در نتیجه آفای دکتر مارو قربون کردن چطوریشو الان میگم


آقای دکتر "ورقه رو گرفتید شروع کنید"


خودم تو دلم "اوخ جون چه آسونه اینارو من بلدم خدا کنه همش همین جور باشه"


5min later بازم خودم تو دلم "اه داره سخت میشه اوایل بهتر بود این جوری که گند میزنم"


آخه من نمی دونم آقای دکتر چه خیری از مجاورات دیدن که ار 22 سوال 20 تاش مجاورت بود


10min later آقای دکتر " 5 دقیقه وقت دارین"


خودم" چی بُکُده؟؟ (یعنی چی؟) من نصفه سوالام مونده"


تازه با مزه تر این که یهو فهمیدیم آقای دکتر۱۰-۱۵ نوع سوال طرح کردن و ما که کلی زحمت کشیده بودیم و تمام امکانات اعم از smsٍ، انگشت و چشمک رو بسیج کرده بودیم کلی کنف شدیم و حسابی وا دادیم و عرق سردی به تنمون نشست


بعد از 5 دقیقه ورقه ها جمع شدن وما مات و مبهوت داشتیم فکر می کردیم چرا واقعا چرا؟؟؟


چرا این همه سوال از مجاورت


 

میان ترم آناتومی=عید قربان

دوباره سلام ولی چه فایده وقتی علیک نمی گید همه مطلب می خونن ولی نظر نمی ذارن در هر صورت من می نویسم هر چند اگه کسی نظر نذاره


چه روزی بود امروز سالی که نکوست از بهارش پیداست و بچه های پزشکی 87 همه می دونستن امروز روز تکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا امروز فوق العاده بود چرا؟ الان می گم:


فکر کن سر صبح بند کتونیت پاره شه حتما میگی مهم نیست چیه مگه؟ موافقم در مقابل بقیه موارد چیز مهمی نیست ولی شروع فوق العاده ای برای یه روز بده


امروز واقعا حالم داشت از کلاس بهم می خورد فکر کن نصف thorax (قفسه سینه) رو دوره نکرده باشی بعدش بخوای سر کلاس بافت و آناتومی دوره کنی چه شود


چیز با مزه این که هم خانم ؟؟؟ استاد محترم بافت!!!!!!!!!!!! و هم استاد محترم آناتومی خانم دکتر؟؟؟؟؟؟ یه سره از صبح هی گفتن کبد کبد کبد کبد کبد کبد کبد کبد ... یا به قول آقای دکتر؟؟؟؟؟؟ جیگر. خلاصه جاتون خالی (شایدم پر؟) کبد حسابی حالمونو گرفت و حالا بریم سر اصل مطلب یعنی خواستگاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه ببخشید میان ترم بافت


آه واقعا آه سوزناکیه حیف اون همه شب زنده داری 2 شب نخوابی بری سر جلسه ببینی(چشتون روز بد نبینه ما که دیدیم)


آقای دکتر؟؟؟؟؟؟ عین سرداران پیروز وارد سالن شد یهو همه ساکت شدند نفسها در سینه حبس شده بود


امروز تو چشمای آقای دکتر برق خاصی بودو بر لبش لبخندی شیرین به شیرینی هندوانه ابوجهل(توضیح: شاید ندونید ولی هندوانه ابوجهل نماد تلخیست) خلاصه آقای دکتر ابراهیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تصمیم گرفته بود عید قربان رو با تاریخ عربستان میزان کنه و یه روز زودتر اسماعیل رو به قربانگاه بفرسته ولی نه اون ابراهیم خلیل بود و نه رب گوسفند فرستاد در نتیجه آفای دکتر مارو قربون کردن چطوریشو الان میگم


آقای دکتر "ورقه رو گرفتید شروع کنید"


خودم تو دلم "اوخ جون چه آسونه اینارو من بلدم خدا کنه همش همین جور باشه"


5min later بازم خودم تو دلم "اه داره سخت میشه اوایل بهتر بود این جوری که گند میزنم"


آخه من نمی دونم آقای دکتر چه خیری از مجاورات دیدن که ار 22 سوال 20 تاش مجاورت بود


10min later آقای دکتر " 5 دقیقه وقت دارین"


خودم" چی بُکُده؟؟ (یعنی چی؟) من نصفه سوالام مونده"


تازه با مزه تر این که یهو فهمیدیم آقای دکتر۱۰-۱۵ نوع سوال طرح کردن و ما که کلی زحمت کشیده بودیم و تمام امکانات اعم از smsٍ، انگشت و چشمک رو بسیج کرده بودیم کلی کنف شدیم و حسابی وا دادیم و عرق سردی به تنمون نشست


بعد از 5 دقیقه ورقه ها جمع شدن وما مات و مبهوت داشتیم فکر می کردیم چرا واقعا چرا؟؟؟


چرا این همه سوال از مجاورت