۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

من گناه دارم

راستش خیلی خستم
امروز امتحان فیزیو داشتیم بازم عین بقیه امتحانای این ترم گند زدم
تا برسم خونه ساعت شد 7 الانم که شام خوردم دارم آپ می کنم
فردا هم از ساعت 7 صبح تا بوق سگ (یعنی معلوم نیست کی) تو دانشکده برا بسیج جلسه داریم کل استان هستن
فقط می مونه جمعه که اونم ساعت 8 شب جشن داریم و احتمال قریب به یقین 2 تا امتحان هفته دیگه هم گند می خوره
بگذریم
ما هم قورباغه کشتیم هر چند قبلا کشته بودم ولی این بار یه حال دیگه ای داد دخترا همچین جیغ می زدن آدم خندش می گرفت راستش گذروندن کلاس فیزیو عملی با دخترا خیلی مفید چون اگه خودشون قورباغه رو بکشن خطر ناکن و باید ازشون فاصله گرفت
راستش من می خواستم بندازم گردن آرمان ولی وقتی ناهید(الان اگه یه هم کلاسی سر بزنه با صدای کشداری می گه بی شعور اسم کوچیکشو گفته) گفت خودش قورباغه رو کشته خون جلو چشامو گرفت همچین بد بخت قورباغه رو به لبه میز زدم که دهنش حسابی باز موند یکم ترسیدم نکنه باطل شده باشه آها یادم رفت ناهید بچه خر خون کلاسه تو درس که بهش نمی رسم لا اقل تو قورباغه کشی برسم
راستش یکم دلگیرم
یه چیزی شنیدم که شاخ در آوردم حقیقتش به خاطر کارای بسیج به درسام نمی رسم بعدش باید حرف مفت یه عده و متلکاشونم بشنوم
تازه یه داستان عاشقانه برام در آوردن تو کلاس کفم برید ما ترم اول یه همکلاسی داشتیم ترم اول که انتقالی گرفت و رفت انصافا دختر خوبی بود نماینده هم بود و من شمارشو داشتم چون منم نماینده بودم. راستش گذشت و گذشت تا چند روز پیش یکی تتو سلف به شوخی گفت هنوز با فلانی در ارتباطی از روی تعجب یه لبخندی زدم و گفتم شوخی کرده آخه من برادر رو چه به این کارا تا امروز برگشت گفت آخر هفته ها می ری تهران به درست نمی رسی شاخ در آوردم ولی چون چند تا از دخترا اون نزدیکی بودن جوابشو ندادم تا این بار بهم بگه بلایی سرش بیارم که دیگه واسه من از این حرفا در نیاره
نمی گم این جور روابط بد یا من اصلا با کسی د.و.س.ت نخوام شد ولی آش نخورده و دهن سوخته زور داره
ضمنا نرگس تو که می گی من با همه بسیجی های دانشگاه فرق دارم امروز 2 ساعت با سلمان ستوده جلسه داشتم راستش اکثر حرفاش با من یکیه راستش اونم با من در مورد این که کار دانشکده انسانی غلط بوده موافق بود
باور کن تو دانشگاه ما اکثر بسیجی ها مثل منن ولی اشکال از بقیست که وقتی مارو می بینن به جای انتقاد درست به زمین و زمان گیر می دن آخه طرح چی چیه یارا نه ها چه اشکالی داره گیر می دین ولی خدائیش جک ما حرف وزیر مخابرات در مورد کابل برگدون موبایل هنوز هم تو جلسات بهش می خندیم یا در مورد مشایی هنوز از دولت عصبانی هستیم یا با پخش فیلم ترور حقیقت مخالفیم
همه موفق باشید
ببخشید پستا خیلی بسیج بسیج داره یادم نبود نرگش بهش آلرژی داره سعی می کنم اصلاحش کنم
میلاد هشتمین ستاره باغ سبز امامت مبارک باد(نیشخند)
 

۱۹ نظر:

drsampad گفت...

چرا همه جا واسه نظرات تاييديه گذاشتن؟ اگه مد شده بگين ما هم بذاريم:)
ما تو كلاس فيزيو عملي قورباغه نكشتيم شما واسه چه آزمايشي اون بيچاره ها رو به قتل رسوندين؟

خانومی گفت...

ما هم تو فیزیو عملی قورباغه نکشتیم... خودت رو ناراحت نکن شهاب جان تو دانشکده ی ما این حرف در آوردن مث آب خوردن میمونه... اولا خیلی حرص میخوردم وقتی میشنیدم چرت و پرت پشت سرم میگن... اما الآن دیگه کار به جایی رسیده که اگه چیزی نشنو پشت سرم تعجب میکنم... انگار دیگه عادی شده... واسه م مهم نیست... بذار هر چرت و پرتی میخوان بگن... از هر کس باید به اندازه ی شعورش انتظار داشت!... فکر کن تا اونجا یش رفته بودن که یه پسری رو میاوردن سر کلاسامون مینشوندن بعد به همه گفته بودن این دوست پسر فلانیه و به خاطر اون میاد میشینه سر کلاسها!... حالا من روحمم خبر نداشت... ترم بعد فهمیدم اونی که میومد سر کلاسمون مینشست دوست پسرم بوده!... البته از نظر بقیه!

خانومی گفت...

راستی مرسی واسه ترانه ی وبلاگت... خیلی قشنگه...

visha گفت...

bale,mibinam ke vaziate shomam mesle man bood.manam chon hamkelsiam mikhoondan rahat naboodam.vali kash esme blogo avaz mikardin,intori behtar nabood?bazam khod danid.badesham in ke man linketoon kardam.

کلک شید گفت...

قورباغه کشی و شیوه ی توصیفش عصبی م کرد

همین!

متین بانو گفت...

سلام... نمیدونم اجازه دارم این وبلاگت رو بخونم یا نه... اول که متوجه شدم وبلاگ جدید زدی خوشحال شدم ولی خوب وقتی پست اولتو خوندم گفتم شاید دوست نداشته باشی وبلاگت رو بخونیم ما بعضیها... در هر صورت اگر اینطوره بگو ... جدی دیگه نمیخوونم که راحت باشی و پستات رو مثل پست دومت راحت و ازاد بنویسی... فعلا چون اجازه ندارم درباره ی این پست نظر نمیدم...
موفق باشی.

ياس سپيد گفت...

ما هم قورباغه كشتيم! البته من نه! من فقط مراحل بعد كشتنشو انجام دادم! خوب آخه طفلي گناه داشت!
ما نيز دلگيريــــــــم!
اين آهنگ وبلاگتون هم خيلي قشنگه! يه جورايي وصفه اين روزامه! :(
دوستي از رو زمين پاك شده
مردي مردونگي خاك شده
هركي فكر حودشه تو اين زمون
تو نخ آب يخ و گرمي نون

ارمان گفت...

بله... توی برادر رو چه به اینکارا...
میگم خداییش تو با پرتو(دبیر تاریخ!) نسبتی نداری:))!
دفعه بعد من میکشمشها! اگه این امپراطور جو نده بهت!

بهزاد گفت...

سلام برادر
منم عید میلاد رو بهت تبریک میگم.
حرف هم کلاسیت رو هم جدی نگیر بهرحال شماها قراره هفت سال کنار هم درس بخونید و یجورایی باهم زندگی کنید بعدا انقدر باهمدیگه صمیمی میشید که از این حرفا خندتون میگیره.
تو دوستی هم شخصیت آدما مهمه نه جنسیت شون. هرچقدر که آدم از نظر فکری بزرگتر میشه اینو بهتر میفهمه.
موفق باشی رفیق : )

شهاب گفت...

شاید مد باشه خبر ندارم
عصله پاشو می خواستیم
خانومی آقایی بفهمه پوست همکلاسی هاتو می کنه
ممنون خانومی
مهم نیست پیدام کنن مهم اینه که من ندونم می خون ویشاکلک ببخشید فقط شوخی کردم
یاسی بی خیال این قد دلگیر نباش
آره متین همه اجازه دارن مخصوصا بلاگ نویسا
آرمان نفهمیدم فردا بهم بگو
بهزاد موافقم کاش این تو کلاس ما جا می افتاد آخه من برادرش می فهمم بقیه نمی فهمن بعدا می گن ما ... ایم

پرنسس گفت...

قربون دست برادر که یادش بود من به چی ها آلرژی دارم. درسته که توی دانشکده ی ما بسیجی متفاوت هم پیدا میشه ولی من هنوز رو حرفم هستم چون خیلی هم هستن که روی اعصابم هستن و با اینکه کاریشون ندارم اذیتم میکنن سر یه سری مسائل. بیخیال حالا.
داستان عاشقانه و این حرفا هم همیشه هستش زیاد بهش توجه نکن، خودشون خوب میشن.

کلک شید گفت...

آهنگ عالیه...

مرسی

يك دانشجوي پزشكي گفت...

سلام.ما بسیار خوشحال می باشیم که این کشتن نصیب ما نشد!وقتی بهش فکر می کنم آخه استاد ما خیلی به تمیزی اهمیت داد اگر چنین کاری داشتیم........
به نظرمن باید جواب دوستتون رو میدادین!

شهریار شهر سنگستان گفت...

آره ، کارای اجرایی خیلی وقت آدم رو میگیره ، تجربش رو دارم (البته نه توی بسیج) و میفهمم چی میگین ...

farzane گفت...

سلام به خونه ى جديد خوش اومدى
با اجازه لينكت كردم

مونارك گفت...

فيزيو1....عصب عضله و قلب و اينا؟!!!
واي متنفرم از عصب عضله
مهم اينه كه امتحان دادين تمام شد
براي كسي كه با جون آدم سر و كار داره درس مهمترين جيزه
دكتر درستونو بخونيد

ناشناس گفت...

خونه جديد مبارك.
من ياد گرفتم حرف ديگران واسم مهم نباشه.تو هم سعي كن ياد بگيري.
خواهش ميكنم اينقدر كلمه ي بسيج رو تكرار نكن.
مثل هميشه باش و بنويس....
در ضمن خوب مارو سر كار گذاشتي ها...

ناشناس گفت...

راستي يادم رفت چراتو پست قبليت يكي به اسم من كامنت گذاشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شهاب گفت...

ناشنتاس عزیز ممنون سر زدی
نمی دونم کی بوده
به چشم کمتر بسیج می گم
ممهنون می شم بزم کامنت بذاری
مونارک فیزیو عشق است
فرزانه ممنون